باورهای غلط موجود در این زمینه باعث شده است تا کمپانیهایی که در معرض خطر وقوع چنین حملاتی هستند، جدیت کافی برای تجهیز سیستمهای دفاعی خود را نداشته باشند.
یکی از این باورهای غلط آن است که هکرها همان جایی هستند که پول هست و بنا به این فرض، بانکها و کمپانیهای فعال در سیستم مالی از نخستین اهداف این مجرمان هستند و هر قدر این کمپانیهای اقتصادی بزرگتر باشند، هکرهای بیشتری را به طمع میاندازند.
اما حقیقت چیست؟ نکتهای که باید در این زمینه در نظر گرفته شود آن است که با وجود آنکه بانکها تراکنشهای مالی بسیار زیادی دارند، اما هر شرکتی که سیستمهای امنیتی قوی ندارد– حتی یک کمپانی معمولی فروش مواد غذایی – میتواند قربانی بهتری در این زمینه باشد.
کمپانیهای بزرگ و بانکها پول زیاد و متعاقبا سیستمهای امنیتی بسیار قوی و گران قیمتی دارند و اغلب نفوذ به آنها آسان نیست. کمپانیهای کوچک یا سطح میانی، بودجه و امکانات کمتری برای سیستمهای امنیتی و حفاظت از اطلاعات خود دارند و دادههایشان در معرض ریسک قرار دارد.
در مورد افراد فعال در فضای سایبر نیز این امر صادق است. مجرمان حرفهای میدانند که برای دست یافتن به اطلاعات ارزشمند حتما نیازی نیست که به رمز عبور مدیر یک شبکه دستیابی پیدا کنند و افراد مختلف، حتی بستگان یکی از کارمندان شرکت نیز میتوانند گزینه مناسبی برای دستیابی به اطلاعات مورد نظر هکرها باشند. در حقیت میتوان این امر را به این گونه تشبیه کرد که تلاش افراد برای رسیدن به میوههایی که روی شاخههای پایینی یک درخت قرار دارند -حتی اگر کوچک هم باشند- بیشتر از میوههایی است که دستیابی به آنها دشوارتر است.
هکرها در سیستم رایانههای شما به دنبال درهایی میگردند که فراموش کردهاید قفلشان کنید و راهی که کمترین سدها مقابل آن قرار دارد، بهترین گزینه است.
کارشناسان به مدیران شبکه کمپانیهای کوچک و متوسط توصیه میکنند که اقدامات ایمنی و بهبود سیستمهای امنیتی خود را جدی بگیرند و احساس ایمن بودن در برابر نفوذ و حملات هکری را فراموش کنند.